محل تبلیغات شما

بهاردوباره(خاطرات کموتراپی من)



یک نفر هست که همیشه هوایِ بیقراری ام را دارد ،
یک نفر هست که هیچوقت برایِ من ، سرش شلوغ نیست ،
که دردهایم را ندیده ، می بیند ،
که حرف هایم را نگفته ، می فهمد ،
و برایِ اشک هایم ، تمامِ دنیا را به هم می ریزد .
که مرد نیست ، اما مردانه پایِ رفاقتمان ایستاده ،
که پناهِ بی پناهی و امیدِ لحظه هایی ست که دلم از زمین و زمانه می گیرد .
کسی که لازم نیست برای داشتنش ، از خودم بودنم دست بردارم !
در این روزگارِ بلاتکلیف ؛
چقدر خوب است که تنها نیستم ،
چقدر خوب است که "خواهر" دارم !




گاهیدلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش ونوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم.
تمام می شود.
بالاخره تمام می شود


پ.ن:روزی برمیگردم که بتونم سفیر امید باشم.بدرود


نمایشگاه گل و گیاه ،از 16 تا 20 شهریور توی پارک شهید چمران برگزار شد.روز اولش ما رفتیم،هرچند دوست داشتم بازم برم،ولی نشدبه هر حال توی همون یه روز که رفتیم انقـــــــــــــــــــــدر حس خوبی داشتم که دلم نمیخواست بیایم بیرون
عکسا در ادامه مطلب


آخرین جستجو ها

جامعه‌شناسی اطلاعات گلچینی از چامه ها intibusri funez آریــــانـــت_خـدمـات فـنـی کـامـپـیـوتـر با کادری مجرب در محل شما سار snorablaco محیی ایناز چت|چت ایناز|چت روم lacomroocon